ناموس حيات وحش ايران


 





 
قدم به قدم با يوزپلنگ آسيايي، جانوري که جز ايران خانه اي ندارد
تا پيش از کشته شدن خانواده «ماريتا»، هنوز نام يوز بر سر زبان ها نيفتاده بود. ماريتا توله يوزي بود که خانواده اش 16 سال پيش به قتل رسيدند و خود، تک و تنها نه سال در قفس ماند تا جان داد. اين فاجعه بعدها به پيشنهاد انجمن يوزپلنگ ايراني، روزملي يوزپلنگ آسيايي نام گرفت تا هر سال در نهم شهريورماه، سالروز اين قتل عام به برگزاري برنامه هاي آموزشي براي حفاظت از يوزآسيايي اختصاص يابد. خطر انقراض اين گونه و نياز شديد به حفاظت باعث شد تا دوران حيات ماريتا که تنها يوزآسيايي در حصار بود، با آغاز پروژه حفاظت از يوزپلنگ آسيايي در ايران همزمان شود. در بعضي مناطق قلاده گذاري راديوتله متري روي گردن يوزها به اجرا درآمد و در مناطق مشکوک به رفت و آمد يوز، دوربين هاي تله اي براي گرفتن تصوير آنها نصب شد و به تدريج با دريافت اطلاعات جديد، تحقيقات وارد فاز تازه اي شد؛ داده هاي اطلاعاتي جديدي از زندگي اين گربه سان منحصر به فرد به دست آمد و زيستگاه هاي اصلي اش در ايران مشخص شد.
با آنکه از اجراي پروژه حفاظت از يوزآسيايي نزديک به يک دهه مي گذرد، هنوز هم متأسفانه از زندگي اين جانور چيز زيادي در دست نداريم و اطلاعات جانورشناسانه اين جانور کمابيش همان هايي است که محققان خارجي از تحقيق روي يوزهاي آفريقايي به دست آورده اند؛ هرچند تحقيقات جديد از تفاوت هاي زيستگاهي زيرگونه هاي آسيايي و آفريقايي يوز خبر داده و احتمال اختلاف در نحوه زندگي آنها را بالا برده است. يکي از مسيرهاي تحقيق روي يوز، بررسي اين جانور در حصار است، با اين شرط که محيط آن، چيزي مانند زيستگاه اصلي اش باشد. با آنکه کوشکي يوزآسيايي در دسترس محققان بود اما به خاطر عدم تطبيق محل زندگي اش با زيستگاه واقعي نتوانست چنان که بايد چنين نقشي را ايفا کند. کوشکي مشهورترين يوز پس از ماريتاست که سه سال پيش از دست يک مختلف جان به در برد و حالا در حصاري 12 هکتاري در ميان دشت، تک و تنها از اين سو به آن سو مي دود.

سريع ترين دونده ايران
 

آنها که از نزديک کوشکي را ديده اند، به خوبي مي توانند تصورشان نسبت به اين جانور را به قبل از خرگوش و بعد از خرگوش تقسيم کنند. کافي است خرگوش زنده اي براي کوشکي رها شود تا از جانوري آرام بدل به دونده اي با سرعتي باورنکردني شود؛ سرعتي که در همتاهاي آفريقايي اش برابربا 110 کيلومتر در ساعت برآوردشده. تحقيقات جهاني روي يوزها نشان مي دهد که آنها مي توانند در سه ثانيه سرعت خود را به 100 کيلومتر در ساعت برسانند و در حداکثر سرعت، طول هر گامشان به هفت متر مي رسد، تا جايي که در يک ثانيه قادرند با چهار گام حدود 28 متر مسافت را طي کنند. البته اين سرعت نقطه ضعفي هم براي اين جانور دارد؛ يوز بيشتر از 12 ثانيه قادر به دويدن با سرعت زياد نيست و پس از آن کم مي آورد و خسته مي شود.
علاوه برسرعت زياد، يوزآسيايي مشخصه هاي ديگري نيز دارد که در آن با همتاي آفريقايي خود مشترک است؛ پوستي زردرنگ متمايل به نخودي دارد که نقطه هاي نسبتا بزرگ سياه روي آن نقش بسته. بر صورت گِردَش خط سياه رنگي به نام خط اشک دارد که از کنار چشم تا کنار دهان کشيده شده. دست و پايي کشيده و بلند دارد، سينه اي پهن و کمري باريک؛ يعني همان مشخصه هايي که يوز را بيشتر به سگ هاي تازي شبيه کرده. يوزپلنگ وجه مشترک ديگري هم با سگ سانان دارد، چرا که تنها گربه ساني است که نمي تواند ناخن هاي خود را جمع کند و البته همين ناخن هاي بيرون زده در دويدن به او کمک مي کنند. دم بلند اين جانور مانند سکان بدن است و يوز براي آنکه هنگام دويدن تغيير جهت دهد، دم را به طرف مخالف پرتاب مي کند. اينها همه اطلاعاتي است که تا همين چند سال پيش از يوز آسيايي مي دانستيم که تفاوت چنداني را بين گونه آفريقايي و آسيايي يوز نشان نمي داد اما با شروع به کار پروژه حفاظت از يوزپلنگ آسيايي و تحقيق گسترده روي اين گونه درايران، ابعاد مختلف زندگي اين گربه سان خجالتي مشخص شد. در اين ميان کوشکي هم که تنها يوز آسيايي دردسترس بود، کمکي براي محققان اين حوزه محسوب مي شد اما
او حالا سه ساله است و دردسترس و جزبراي بررسي ويژگي هاي اندامي و برخي رفتارهاي خاص يوزپلنگ به کار ديگري نمي آيد. سال گذشته که يک گروه فيلم بردار از کشور فرانسه به مياندشت رفتند، بزي اهلي را در محوطه فنس شده رها کردند تا از شکارشدنش فيلم برداري کنند اما به محض رويارويي کوشکي و بز، هر دو پا به فرار گذاشتند. پس گروه تحقيقاتي پروژه حفاظت از يوزآسيايي از همان ابتدا دست به تحقيقات روي يوزهايي زد که در زيستگاه هاي طبيعي زندگي مي کردند؛ تحقيقاتي که نتايج شگفت انگيزي از آنها به دست آمد.

پيش به سوي کشف جديد
 

«غذاي اصلي همه يوزپلنگ ها،آهو و جبير است.» تا همين چند سال پيش اين جمله کاملاً بديهي فرض مي شد اما تحقيقات تازه محققان چيزي ديگري را نشان داد. بررسي دقيق محل هاي مشاهده يوزپلنگ آسيايي و لاشه هاي شکارشده توسط آن، به اين موضوع ابعاد تازه اي داد. اين تحقيقات نشان داد که صرف نظر از شباهت هاي ظاهري، يوزهاي آسيايي از نظر خلق و خو، زيستگاه و عادات غذايي، به طور کلي با يوزپلنگ آفريقايي متفاوتند. همين اطلاعات جديد باعث شد تا زيستگاه اصلي يوزآسيايي شناسايي شود و آمار جمعيتي آنها در ايران تغييرکند. پيش از اين، اکثر کارشناسان حيات وحش ايران معتقد بودند که تعداد يوزها در ايران به اندازه انگشتان دودست است اما حالا عليرضا جورابچيان ــ مدير پروژه بين المللي حفاظت از يوزپلنگ آسيايي ــ مي گويد که بين 70 تا 120 يوزپلنگ در ايران زندگي مي کنند؛ «70 تا را مطمئنيم ولي 120 يوزپلنگ را برآورد مي کنيم.» اين آمار به همين سادگي ها به دست نيامده. ماجرا از جايي آغاز شد که محققان اين پروژه دريافتند يوزپلنگ آسيايي برخلاف گفته تمامي کارشناسان حيات وحش، اصولاً جانوري دشت زي نيست. کارشناسان اين پروژه با نصب دوربين هاي تله اي و تحقيقات ميداني به
اين نتيجه رسيدند که اين يوز برخلاف هم خانواده هاي خود در آفريقا، در مناطق طلاقي دشت ها و کوه هاي کويري که عمدتاً مشتمل بر تپه ماهورها مي شود زندگي مي کند و گزارش تعداد اندک اين جانور در ايران هم تاکنون به اين دليل بوده که تمامي محققان، در دشت هاي ايران به دنبال اين گربه سان ارزشمند مي گشتند. گزارش هاي جديد نشان مي دهد که يوز ايران دشت ها را تنها محلي براي شکار آهو مي داند، همان گونه که ارتفاعات کوه را مکاني براي دسترسي به کل و بز. به گفته مدير پروژه حفاظت از يوزپلنگ آسيايي، اين موضوع احتمالاً در ميزان سرعت يوزآسيايي نسبت به همتاي آفريقايي خود تأثير مي گذارد؛ «احتمال مي دهيم که با توجه به ناهموار بودن محل زندگي و نوع شکار يوزآسيايي، اين جانور نسبت به يوزهاي آفريقايي سرعت کمتري داشته باشد.»
گرچه امروزه وجود يوزهاي آسيايي در دامنه کوه ها انکارناپذير است، اين تحقيقات حضور گسترده آنها را در اين مناطق، مربرط به روزگار ما که انسان زيستگاه ها را تخريب کرده نمي داند. محمدصادق فرهادي نيا ــ معاون پروژه يوزآسيايي ــ مي گويد که يوزهاي ايران هميشه به پستي و بلندي زمين براي زايمان و مهار آفتاب احتياج دارند و دشت را همواره سفره غذايي خود مي دانند. ازطرفي يافته هاي جديد نشان داده که برخلاف تصور پيشين، يوزهاي ايران براي شکار بيشترسراغ قوچ و ميش مي روند تا هر حيوان ديگري. دليل آن هم بسيار واضح است؛ قوچ و ميش در کوهپايه زندگي مي کنند و دسترسي يوزپلنگ به آنها بيشتراست. به هر صورت با اينکه اين تحقيقات جنجال زيادي ميان کارشناسان حيات وحش به راه انداخته نتيجه حاصله از آن حداقل براي برآورد جمعيت يوز در ايران اميدوارکننده تر از تحقيقات قبلي است.

ديروز 400، امروز شايد 100
 

«يوزهاي آسيايي در تمام جهان از بين رفته اند و حضور آنها فقط در ايران اثبات شده است.» يادآوري اين جمله دردناک، لازم است. گرچه وجود آمارجمعيتي جديد از يوزها خوشحال کننده بوده، وقتي دوباره به اين حقيقت فکر کنيم، مي فهميم که نگراني ها براي از ميان رفتن نسل اين گونه ارزشمند هنوز پابرجاست.
تاريخ زيست شناسي نشان داده که روزگاري طبيعت بسياري از کشورهاي آسيايي، از شرق هندوستان تا غرب خاورميانه يوزپلنگ آسيايي را در خود جاي داده بود اما پس از سال 1977 ميلادي که گزارشي از مشاهده يوزپلنگ درمنطقه «جيجات ذوفار» کشور عمان منتشرشد، ديگر هيچ يوزپلنگي به غير از يوزپلنگ هاي ايران در آسيا مشاهده نشده که آن هم تا امروز کاهش چشمگيري داشته است. کتاب ها و مقاله هاي مرتبط با حيات وحش ايران مي نويسند که تا ابتداي دهه 20 شمسي، جمعيت يوزپلنگ در ايران بيشتر از 400 عدد برآورد شده اما 35 سال بعد و در سال 1355 به 200 تا 300 عدد کاهش يافته. اين آمار را اسکندر فيروز ــ بنيانگذار سازمان حفاظت محيط زيست ايران ــ اعلام کرده. فيروز در گزارش خود علت جالبي را براي کاهش جمعيت يوزهاي ايران ذکرکرده. او علت را ورود خودروهاي «جيپ» پس از جنگ جهاني دوم به ايران و سهولت دسترسي شکارچيان به قلب مناطق و شکار طعمه هاي يوز و پس از آن نابودي اين جانور مي داند.
کم شدن يوزها در ايران به قدري سرعت مي گيرد که بيژن فرهنگ دره شوري ــ کارشناس پيشکسوت حيات وحش ايران ــ در گزارش مأيوس کننده اي در سال 1373، جمعيت يوزپلنگ آسيايي را بين 10 تا 15 عدد برآورد کرد. البته پنج سال بعد عليرضا جورابچيان ــ رئيس پروژه حفاظت از يوز آسيايي ــ به پژوهشي ديگر دست زد و برآورد يوزپلنگ را در اين سال، حدود 40 عدد اعلام کرد. بررسي هاي بعدي که منجر به دستاوردهاي جديد درباره زيستگاه يوز آسيايي در سال 1380 شد، برآورد جمعيت يوزپلنگ را به کمتر از 60 عدد رساند. در شهريورماه همين سال هم پروژه بين المللي حفاظت از يوزپلنگ آسيايي با همکاري برنامه عمران ملل متحد(UNDP)، تسهيلات جهاني محيط زيست (GEF) و سازمان حفاظت محيط زيست آغاز به کار کرد. حالا بعد از نه سال از آغاز پروژه، جمعيت يوزآسيايي حداقل 70 عدد برآورد شده است. اين تحقيقات جديد، زيستگاه هاي يوز را هم به طور مشخص در ايران مشخص کرد؛ يعني همان چيزي که در تمام اين سال ها در حد حدس و گمان و گزارش هاي مشاهده اي به ثبت رسيده بود. حالا به طور قطع پارک ملي کوير، ذخيره گاه زيست کره توران، منطقه حفاظت شده کوه بافق و پناهگاه هاي حيات وحش مياندشت و نايبندان و
دره انجير، شش زيستگاه مهم يوز آسيايي هستند. جدا از اينها، هشت زيستگاه ديگر هم به عنوان زيستگاه هاي قطعي اين جانور در ايران مشخص شده و در چهار زيستگاه هم احتمال حضور يوز آسيايي وجود دارد.

يوزپلنگ؛ از تهران تا خراسان
 

وجود کوشکي در مياندشت، اين منطقه را اين روزها حسابي مشهور کرده اما مياندشت هميشه يکي از زيستگاه هاي مهم يوز در ايران بوده است. براساس مطالعه مشترک انجمن يوزپلنگ ايراني، اداره کل محيط زيست خراسان شمالي و پروژه حفاظت از يوزپلنگ آسيايي، فقط از سال 1382 تا پايان سال 1388، 61 نوبت يوزپلنگ در اين منطقه به صورت مستقيم مشاهده شده که در مجموع، تعداد يوزپلنگ هاي مشاهده شده حدود 111 فرد است. به گفته محمدصادق فرهادي نيا ــ معاون پروژه حفاظت از يوزپلنگ آسيايي ــ در 19 مورد از اين تعداد، يوزها به صورت گروهي ــ گروه بالغ ها يا مادر و توله ــ ديده شده اند که 31 درصد کل مشاهده ها را شامل مي شود؛ «در اين منطقه حتي در شش نوبت، توله يوزپلنگ کمتر از دوساله بدون همراهي مادر ديده شده که اتفاق نادري است. اين اتفاق معمولاً زماني رخ مي دهد که مادر به دليل کمبود طعمه، قادر به نگهداري از توله نباشد.» اما يوزها در نزديکي کلانشهر تهران هم زندگي مي کنند. نزديک ترين يوزهاي آسيايي به پايتخت تنها 50 کيلومتر با اين شهر فاصله دارند، در دل پارک ملي کوير. درست است که هشت سال پيش گزارش هايي از مشاهده يوزپلنگ در اين پارک ملي منتشرشده بود اما از آن
زمان تا سال گذشته هيچ تصويري از آنها در اين منطقه موجود نبود. آبان ماه سال 1388 بود که دوربين هاي تله اي موفق به عکس برداري از يوزپلنگ در اين منطقه شدند. پژوهشي که منجر به اين نتيجه شد، توسط گروهي متشکل از چهار پژوهشگر جوان انجام شد. اميرحسين خالقي و طاهرقديريان از «انجمن طرح سرزمين» همراه با مرتضي اسلامي دهکردي و احسان محمدي مقانکي از «انجمن يوزپلنگ ايراني»، 56 دوربين تله اي در نقاط مختلف پارک ملي کارگذاري کردند و موفق شدند 37 عکس از يوزپلنگ تهيه کنند. خالقي مي گويد: «از آنجايي که شکل خال هاي بدن هر يوزپلنگ با ديگري متفاوت است، با مقايسه خال هاي بدن در اين عکس ها مشخص شد که جز 3 عکس غيرقابل تشخيص،بقيه 34 عکس، متعلق به يک يوزپلنگ نر بوده است».
توران از ديگر زيستگاه هاي مهم يوز آسيايي در جهان است. اين منطقه که يک ذخيره گاه زيست کره به حساب مي آيد و ارزشي بين المللي دارد، در نزديکي شهرستان «بيارجمند» از توابع شهرستان شاهرود واقع است. توران هم مانند پارک ملي کوير به خاطر عکس هايي که از آن منطقه گرفته شده معروف است، البته نه عکس هاي دوربين هاي تله اي. نادرکرمي ــ يکي از محيط بان هاي اين منطقه ــ با دوربين عکاسي اش يوزهاي اين منطقه را حسابي معروف کرده است. او سال گذشته با گرفتن عکسي از چهار يوزپلنگ که در کنار هم مشغول خوردن آب بودند، همه نگاه ها را متوجه توران کرد. اين عکس يک رکورد در عکاسي از اين جانور است چرا که هيچ عکاسي نتوانسته بود چنين تصويري از يوزپلنگ آسيايي ثبت کند و پيش از اين تنها دوربين هاي تله اي از عهده اين کار برآمده بودند.

اينجا يوزها مرده اند
 

مرگ يک يوزپلنگ باعث شد تا يکي از زيستگاه هاي اين جانور در ايران کشف شود؛ نايبندان، منطقه اي يک و نيم ميليون هکتاري در جنوب شهرستان طبس. اين اتفاق 23 سال پيش رخ داد. نور چراغ خودرويي که متعلق به يک معدن زغال سنگ در اين منطقه بود، در تاريکي شب باعث ترس و فرار يوزپلنگي شد که در آن محدوده زندگي مي کرد. يوزپلنگ فراري که به دليل تاريکي و ترس جايي را نمي ديد، از پرتگاهي حدودا ده متري به پايين سقوط کرد و جان داد. آن زمان نايبندان هنوز جزو مناطق تحت حفاظت نبود. تا اينکه 10 سال بعد، يک يوزپلنگ نر ديگر در جاده «ديگ رستم» واقع در جاده طبس ــ کرمان با يک کاميون تصادف کرد و جان داد. بهمن نجفي که در آن زمان معاون اداره محيط زيست طبس بود، تعريف مي کند: «وقتي براي بردن لاشه يوزپلنگ به محل حادثه رفتيم، متوجه شديم سه يوزپلنگ ديگر کمي دورتر از ما ايستاده اند و به لاشه نگاه مي کنند. افرادي که پيش از ما آنجا بودند مي گفتند که اين يوزپلنگ ها همراه يوزِ کشته شده بودند و از زمان تصادف همان جا ايستاده اند. انگار آن سه يوزپلنگ ايستاده بودند تا عزيزشان را بدرقه کنند.»
اما آنچه سه سال بعد به شکل يک بمب خبري در محافل زيست محيطي مطرح شد، فيلم برداري از هفت يوزپلنگ آسيايي در نايبندان بود. کارکنان اداره محيط زيست طبس موفق شدند از دو گروه سه و چهارتايي يوزپلنگ فيلم برداري کنند. آنها حتي در همان روز و در فاصله بسيار دورتر، دو يوزپلنگ ديگر را هم ديدند اما زمان مشاهده آن قدر کوتاه بود که نتوانستند از يوزپلنگ ها فيلم برداري کنند. اين خبر يک سال بعد و پس از آغاز به کار پروژه حفاظت از يوزپلنگ آسيايي باعث شد تا نايبندان به عنوان «پناهگاه حيات وحش» معرفي شود. فعاليت هاي مطالعاتي در اين منطقه که به عنوان شرقي ترين زيستگاه يوزپلنگ آسيايي شناخته مي شود آغاز شد. در فاصله سال هاي 1380 تا 1386، دوربين هاي تله اي کار گذاشته شده در اين منطقه، بيش از 60 قطعه عکس يوزپلنگ را به ثبت رساندند که اولين آنها در تاريخ دهم مهرماه 1380 به دست آمد. عکس متعلق به يک يوزپلنگ نر بود که سن آن بين سه تا چهار سال تخمين زده شد. اين يوزپلنگ بارها جلوي دوربين هاي تله اي رفت و آخرين عکس آن هم در اواخر سال گذشته منتشر شد. مسؤولان پروژه حفاظت از يوزپلنگ آسيايي اعلام کرده اند که اين يوزپلنگ در حال حاضر حدود 12 ساله است.درباره سن يوزها در طبيعت تحقيقات زيادي در جهان انجام گرفته. يکي از آن ها که در سال 1980 ميلادي توسط جرج فريم ــ متخصص حيات وحش ــ و گروه متخصصان گربه سانان (IUCN) منتشرشده، طول عمر متوسط يوز در طبيعت را بين 12 تا 14 سال ثبت کرده. لوري مارکر ــ رئيس بنياد جهاني حفاظت از يوز (CCF) ــ هم حداکثرعمر يوز در اسارت را تا 21 سال گزارش کرده است. اما گزارش ديگري که در مجله جانورشناسي لندن در سال 2000 ميلادي، بر اساس 25 سال مطالعه گروه هاي آمريکايي و انگليسي منتشرشد، ميانگين سن يوزها را در طبيعت بين 6 تا 7 سال و در اسارت بين 12 تا 14 سال اعلام کرده است. با توجه به اين تحقيقات به نظرمي رسد که اين يوز نر 12 ساله، که اگر هنوز زنده باشد به 13 سالگي هم رسيده، يکي از پيرترين يوزپلنگ هاي آزاد در جهان است. زنده بودن آن با توجه به طبيعت ايران که طعمه ها کم و تخريب زياد است، بسيار شگفت انگيز و از طرفي هم اميدوارکننده است. به خواست مسئولان پروژه بين المللي حفاظت از يوز آسيايي، قرار شد تا «سرزمين من» نامي براي اين يوز پير بگذارد. «سرزمين من» هم نامش را «جَنگال» گذاشت، که قسمتي از نام کتيبه اي متعلق به دوره اشکانيان به نام

«کالِ جَنگال» متعلق به منطقه خوسف خراسان جنوبي که تصوير يک گربه سان را برخود دارد. از طرفي جنگال به معناي چنگال و نشان دهنده ناخن هاي بدون غلاف يوزپلنگ است.
گرچه دليل ديده شدن اين منطقه، به خاطر مرگ يوزپلنگ ها در سال هاي 1366 و 1376 بود، اما فاجعه اي که در 16 سال پيش در اطراف شهر بافق رخ داد، حفاظت از يوز را به پروژه اي مهم و ملي تبديل کرد.

ميدان يوزپلنگ
 

يوزپلنگ مادر به همراه سه توله اش از زور گرسنگي و تشنگي به اطراف شهر بافق در يزد نزديک شدند. پسر جواني که آنجا مشغول خدمت سربازي بود، با مشاهده اين يوزپلنگ ها به وحشت افتاد. سرباز جوان از روي ناآگاهي و به خيال آنکه يوزپلنگ ها قصد حمله به او را دارند، با سنگ و چوب به طرف مادر و توله ها حمله کرد. فاجعه اتفاق افتاد؛ روز نهم شهريورماه 1373. يوزپلنگ مادر گرچه موفق به فرار شد، دو توله بر اثر جراحت هاي وارده جان دادند. از اين واقعه، يک توله ماده زخمي باقي ماند که به تهران منتقل شد. اين توله يوزماده، ماريتا نام گرفت و نه سال در پارک پرديسان تهران زندگي کرد تا سرانجام در يکم دي ماه 1382 و درست چهار روز پيش از زلزله فاجعه بار بم، بر اثر بيماري تنفسي جان داد.
حضور ماريتا در پايتخت، انگيزه تازه اي براي افزايش توجه عمومي به يوزپلنگ ايجاد کرد. بعدها انجمن يوزپلنگ ايراني پروژه اي آموزشي در حفاظت از يوز آسيايي در شهرستان بافق و روستاهاي حاشيه منطقه حفاظت شده کوه بافق، برگزار کرد و پس از آن بود که پروژه حفاظت از يوزپلنگ آسيايي اعلام کرد با توجه به تصاوير دوربين هاي تله اي، منطقه حفاظت شده کوه بافق، پناهگاه حيات وحش دره انجير و اطراف آن ها دو منطقه مهم ديگري هستند که همراه با نايبندان مهم ترين زيستگاه هاي يوز در استان يزد و ايران است. مرتضي اسلامي، مديرعامل انجمن يوزپلنگ ايراني مي گويد: «يکي از بزرگ ترين مشکلات يوزپلنگ در بافق، عدم آشنايي مردم با اين جانور و تصور نادرست نسبت به آن بود. مردم فکر مي کردند يوزپلنگ براي انسان و دام هاي اهلي آنها خطرناک است و خاطر همين موضوع، طي دهه 1370، هر سال شاهد کشتار يوزپلنگ ها در اين منطقه بوديم.» اما واقعيت کاملاً با اين موضوع متفاوت است؛ يوزپلنگ نه تنها جانور خطرناکي نيست، بلکه هميشه در مناطق دور از دسترس انسان زندگي مي کند. اسلامي مي گويد در برنامه اي آموزشي که به مدت 5 سال در شهرستان بافق اجرا شد، سعي شد تا به مردم اين توانمندي داده شود که بتوانند يوز را از ساير جانوران بازشناسند، چرا که گاهي اوقات ساير جانوران به دام هاي آنها حمله مي کردند و آن ها هم تقصير را بر گردن يوزپلنگ مي انداختند.» حالا وقتي کسي به بافق مي رود، در ورودي اين شهرستان، ميداني را با دو مجسمه يوزپلنگ و به نام ميدان يوزپلنگ مي بيند.

قلاده هاي راديويي
 

ماريتا، فقط باعث آشنايي مردم با يوز نشد، اين جانور باعث و باني تحقيقات ديگري هم در استان يزد شد. پروژه يوزآسيايي در اين مناطق دست به کار پژوهشي جديدي هم زد؛ نصب گردنبندهاي راديويي روي گردن يوزپلنگ ها، تا با اين کار روي عادات و رفتارهاي زندگي اين پستانداران مطالعه کنند و از اين طريق پژوهشگران، از مسيرهاي تردد، محل هاي جفت گيري و استراحت و محدوده قلمرو هر فرد از آنها اطلاع پيدا کنند. در بهمن ماه سال 1385 و پس از مذاکراتي که با انجمن حفاظت از حيات وحش (WCS) انجام شده بود، پروژه قلاده گذاري و رديابي راديويي يوزپلنگ که در اصطلاح زيست شناسان به آن «راديو تله متري» گفته مي شود، آغاز به کار کرد. براي اين کار تله هايي در منطقه کوه بافق کارگذاري شد که به محض گرفتارشدن حيوان به داخل آن، با ارسال سيگنالي از طريق امواج راديويي، کارشناسان را در ايستگاه تحقيقاتي منطقه مطلع مي ساخت. کارشناسان هم با مراجعه به محل تله، حيوان را بيهوش مي کردند و قلاده اي که قابليت رديابي از طريق GPS را داشت، روي گردن آن نصب مي کردند. روز هفتم اسفندماه 85 اولين يوزپلنگ بافق قلاده گذاري شد و فرداي همان روز هم دومين يوزپلنگ به تله افتاد.
مسؤولان پروژه، دو پلنگ را هم به عنوان مهم ترين رقيب يوزپلنگ در منطقه بافق قلاده گذاري کردند.
«هومن جوکار» که مدير مطالعات ميداني اين پروژه بود، خاطرات جالبي درباره اين پروژه دارد: «در مردادماه 86 سيگنال هايي دريافت کرديم که نشان مي داد يکي از يوزپلنگ ها مدتي بدون حرکت مانده. وقتي به محل رفتيم به لاشه يوزپلنگ برخورديم و آن طور که شواهد لاشه نشان مي داد، احتمالا يوزپلنگ را يک پلنگ کشته بود. درارديبهشت ماه سال بعد هم سيگنال هاي مشابهي از گردنبند يوزپلنگ ديگر دريافت کرديم. با مراجعه به محل متوجه شديم که گردنبند در حالتي که هنوز بسته بود روي زمين افتاده و اثري از يوزپلنگ هم وجود ندارد. احتمالا يوزپلنگ که در فصل تابستان موهاي اطراف گردنش کوتاه تراست، توانسته بود گردنبند را از گردن خود خارج کند». پروژه قلاده گذاري راديوتله متري، گرچه طي 5 ماه توانست مناطقي را که يوزها از آن عبور کرده اند شناسايي کند، اما پروژه حفاظت از يوزآسيايي، تصميم گرفت تا به استفاده از کاشت دوربين هاي تله اي در مناطق عبوري يوزها بهاي بيشتري بدهد و تحقيقات را روي آن ها متمرکز کند.

دو دهه تا پايان يوز
 

يوز ناموس حيات وحش ايران است و باز هم به قول معاون محيط طبيعي سازمان محيط زيست به اندازه اورانيوم غني شده براي ما مهم است، يوزپلنگ ها هنوز هم مي ميرند و جمعيتشان کم مي شود. حتي اگر مانند گذشته جيپ ها يا شکارچيان نقشي در محو تدريجي يوزها نداشته باشند، تخريب زيستگاه و دست اندازي هاي انسان در مناطق طبيعي کافي است تا نسل آنها را براندازد. احداث جاده، کارخانه هاي توليدي، معادن و فعاليت هاي نظامي در دل زيستگاه ها باعث تخريب و آلودگي زيستگاه ها و در نتيجه آسيب به جمعيت حيات وحش مي شود. جدا از اين، حضور گسترده دام در اين منطقه و عمده مناطق تحت حفاظت کشور هم يکي از تهديدهاي اصلي براي جمعيت حيات وحش است. دام هاي اهلي با تغذيه از ذخاير گياهي منطقه، بر تغذيه گياهخواران وحشي مثل آهو، جبير، قوچ و ميش و کل و بز تاثير مي گذارند و شانس آنها را براي دستيابي به غذاي بيشتر کم مي کنند. در نتيجه جمعيت گياهخواران که طعمه اصلي گوشتخواراني مثل يوزپلنگ هستند، کاهش يافته و بر جمعيت گوشتخواران هم تأثير منفي مي گذارد. از طرفي با تمام اهميتي که اين گونه در ايران دارد، بسياري از آنها طي دوره هاي تاريخي به خاطر پوست زيبايشان شکار شده اند.
در چند دهه اخير هم بعضي ها با استفاده از موتورسيکلت يا خودروهايي مثل جيپ، يوزپلنگ ها را در زيستگاه ها دنبال مي کنند تا آنها را که خسته از دويدن سر جاي خود نشسته اند، بدون استفاده از هيچ وسيله اي، زنده گيري و قاچاقي از کشور خارج کنند. هر چند آماري رسمي از تعداد يوزپلنگ هايي که از کشور خارج شده اند وجود ندارد ولي به نظر مي رسد در چند سال اخير به دليل افزايش جريمه شکار يوزپلنگ تا 20 ميليون تومان و همچنين کاهش شانس مشاهده آنها در طبيعت، اين کار از سوي متخلفان انجام نمي شود. انسان نه تنها با دست اندازي در طبيعت و گرفتن جان جانوران به محيط زيست زيان مي رساند، بلکه واژه هايي چون قلاده، قطعه و رأس را به عنوان واحد شمارش حيوانات به کار مي برد، واژه هايي که درون آنها بار معنايي حاکي از سلطه انسان بر حيوانات به خوبي مشخص است.
هنوز آمار همان 70 تا 120 يوزپلنگ است. يوزپلنگ هايي که با تهديدهاي فراواني مانند مرگ در جاده ها، کشته شدن توسط شکارچي ها، کاهش جمعيت طعمه ها و پيدا نکردن منابع آب در زيستگاه ها رو به رو هستند، هنوز هم ناموس حيات وحش ايران هستند. هنوز نه کسي مي تواند با قطعيت بگويد که نسل يوزپلنگ آسيايي براي هميشه باقي مي ماند و نه کسي مي تواند يوزپلنگ ها را در سراشيبي انقراض بداند. شايد نگاه واقع بينانه به وضعيت يوزپلنگ آسيايي متعلق به «اورس برايتن موزر» ــ رئيس کارگروه تخصصي گربه سانان اتحاديه جهاني حفاظت (IUCN) ــ باشد. او گفته بود: «به جرأت مي توانم اعلام کنم که يوزپلنگ آسيايي دست کم تا 20 سال ديگر منقرض نخواهد شد.
منبع: همشهري ماه 51